امروز جمعه 02 آذر 1403 http://tmoshaver.cloob24.com
0
عوامل موثر در بازی کودکان
1 ـ تاثیر جنس
2 ـ تاثیر هوش
3 ـ تاثیر سن
4 ـ تاثیر محیط
1 ـ تاثیر جنس: جنسیت یکی از عوامل موثر در بازی است.یعنی می توان گفت که بازی پسرها با دخترها تفاوت دارد.پسرها بیشتر از بازی هایی لذت می برند که دشوار است و نیاز به فعالیت جسمانی دارد و دخترها اغلب بازی های ساکت، آرام و ظریف را ترجیح می دهند. می توان گفت بازی های متضمن فعالیت های بدنی در پسران بیشتر از دختران است و شدت و خشونت بازی در دختران به اندازه پسران نیست.
تا قبل از سن 8 سالگی، معمولا کودکان اهمیت چندانی به جنس همبازی خود نمی دهند. اما در سنین 8 تا 10 سالگی اختلاف بازی بین دو جنس کاملا آشکار می گردد و کودکان اکثر اوقات ترجیح می دهند که با همجنس خود بازی کنند.
دخترها بازی با عروسک، شیر دادن، نوازش کردن و خواباندن عروسک را دوست دارند و حتی بیشتر اوقات با عروسک به خواب می روند.
پسرها فعالیت های بدنی را که نشانگر قدرت و نیروی عضلانی بیشتر آنهاست در بازی هایی نظیر توپ بازی، دویدن، کشتی گرفتن بروز می دهند.
برف بازی بازی مشترک بین دخترها و پسرها است.
به عقیده ی روان شناسان فرانسوی، بازی در نزد پسران بیشتر وسیله ای برای اثبات خود در برابر دیگران و برای دختران وسیله ای برای بودن با دیگران است.
در اوقات فراغت، دخترها بیشتر ترجیح می دهند دور هم گرد آیند و با یکدیگر درد دل کنند و پسران بیشتر ترجیح می دهند در پی یکدیگر بدوند و به جست و خیز بپردازند.
ویژگی رفتار دخترها اغلب خودداری از پرخاشگری، تلقین پذیری از اطرافیان و تاثیر پذیری از همبازی های خود است.در مواقعی که دخترها نسبت به هم پرخاشگری می کنند، حالت هیجانی آنان کمتر از پسران به حمله وری و تنبیه بدنی می انجامد.در حالی که پسران فعالیت های جسمی زیاد و جنبش های ماهیچه ای و عضوی، حرکات شدید، هیجان، رفتار تند و پرخاشگرانه را دوست دارند.آنها به ابداع و نوآوری در قوانین و آداب و رسوم بازی دس می زنند و اغلب از زیر بار رعایت قوانین و مقررات بازی شانه خالی می کنند.پسرها اکثرا می کوشند یا خود قانونگذار باشند و یا اینکه قوانین بازی را به نفع خود ندیده می گیرند تا بر رقیب خود پیروز شوند.از این رو، بازی، اغلب در نزد پسران به مرور تغییر چهره می دهد، و به صورت رفتاری نو با آداب و رسومی نو در محیط های مختلف جلوه گر می شود.
اما دختران بیشتر از پسران به قواعد و اصول بازی گردن می نهند و به رعایت اصول و نظم بازی مقید هستند.دخترها از شدت عمل در فعالیت های جسمی و حمله وری یا پرخاشگری بازی ها می کاهند و رقابت در بازی را به صورت ملایمتری در می آورند.
2 ـ تاثیر هوش: هوش ممکن است در نحوه ی بازی و نوع آن، انتخاب اسباب بازی و استفاده از آن تاثیر بگذارد.
کودکان تیز هوش سعی می کنند وسایل و اسباب بازیهایی را انتخاب کنند که بتوانند با آنها به ابتکار و نوآوری دست بزنند و قوای ذهنی خود را بکار گیرند.
کودکان باهوشتر مدت کمتری به یک بازی مشغول می شوند، زیرا خواهان تنوع اند و از تنوع لذت می برند.کودکان باهوش در سنین بالاتر به بازیهایی که متضمن فعالیت های ذهنی و جسمی است می پردازند.مثلا جمع آوری اشیای مورد نظر (کلکسیون) برای آنان جذاب و لذتبخش تر می باشد.
کودکان تیزهوش به دلیل توانایی های بیشتر، به انجام بازیهای انفرادی تمایل نشان می دهند و معمولا نیروی بدنی را در حد زیادی صرف نمی کنند. به نظر می رسد کودکان عقب مانده نیز بیشتر به بازی های انفرادی می پردازند. زیرا کودکان تیزهوش به علت توانایی زیاد و کودکان کم هوش به علت توانایی کم، معمولا به خوبی در گروه پذیرفته نمی شوند.
اگر یک ماشین اسباب بازی در اختیار کودک عقب مانده گذاشته شود ممکن است آن را به اطراف بکوبد یا متلاشی کند.ولی یک کودک تیزهوش سعی به انجام بازی رمزی می کند و حتی ممکن است آن را کنجکاوانه بررسی و از هم باز کند تا از محتویات آن آگاهی یابد.
3 ـ تاثیر سن: کودک در هر سنی بازی خاصی را می پسندد.نوزاد بیشتر دست و پا زدن را دوست دارد، و وقتی بزرگتر شد مثلا، از اینکه چشمانش را بگیرند و با او دالی بازی کنند لذت می برد.
در مرحله ی اول کودکی (تولد تا 3 سالگی) بازی های کودکان بیشتر انفرادی و با هدف شناسایی اندامها و اشیاء و چگونگی کاربرد آنها صورت می گیرد.مثلا، بازی کودک 6 ماهه را می توان در تولید صدا و هجاهای ظاهرا بی معنی، چرخاندن صدا در دهان، خنده کردن و بکار انداختن دستها برای گرفتن اسباب بازی مشاهده کرد.کودک در این سن پاهایش را با دست می گیرد و رها می کند و برای بدست آوردن اشیای دور تلاش می کند.
کودک 8 ماهه، اشیا و اسباب بازیها را پیوسته به زمین می اندازد و برمی دارد و از این کار لذت می برد.
کودک 10 ماهه با گذاشتن اشیا درون جعبه و بیرون آوردن مجدد آنها به بازی می پردازد.
کودک 14 ماهه با پر کردن و خالی کردن یک ظرف از مایعات و بسته بندی کردن، به بازی مشغول می شود.
کودک 18 ماهه به بازی های تقلیدی از رفتار والدین و بزرگترها علاقه دارد.
در 2 سالگی فعالیت های کودکان بیشتر جنبه ی تمرین و ورزیدگی جسمی دارد و بیشتر بصورت انفرادی انجام می شود، تا آن حد که همه ی کودکان در کنار هم، ولی هر یک برای خود بازی می کنند.
در مرحله ی دوم کودکی (3 تا 7 سالگی)، کودکان علاوه بر بازی های فردی قادر به فعالیت های گروهی نیز می گردند و همانطور که ژان پیاژه مطرح می کند کودکان 4 الی 7 ساله در یک محل جمع می شوند، ولی هر کدام برای خود بازی می کنند و اگر یکی از آنها را از جمع خارج کنیم مخالفت و گریه می کنند، ولی هیچکدام حاضر به انجام بازی گروهی و مشترک نیستند. (بازی موازی)
در مرحله ی دوم کودکی، بازیها به تدریج به نسبت جنسیت یا سن از یکدیگر متمایز می شوند و دختران رفته رفته با دختران و پسران با پسران به بازی های دو سه نفری می پردازند.در اواخر این مرحله بازی ها به مرور از حالت انفرادی خارج می شوند و به صورت بازی های قراردادی که انجام آنها مستلزم رعایت اصول و مقرراتی است، در می آیند.از این به بعد اعمال منظم و با هدف جای بعضی از فعالیت های بازی، یعنی فعالیت های خود بخودی و بی هدف را می گیرند، با نزدیک شدن کودک به دوران بلوغ، تنوع بازی های او کم می گردد.
مطالعات نشان داده است که در حدود 12 سالگی نه تنها تعداد فعالیت هایی که کودک در ان شرکت می کند کمتر می شود، بلکه در نوع فعالیت هایی که کودک از آنها لذت می برد نیز تغییراتی به وجود می آید. در این سن فعالیت های مورد علاقه ی کودک بازی ها و ورزش هایی اند که دقیقا سازمان داده شده اند و نیز مشغولیت انفرادی از قبیل سینما رفتن، تلویزیون تماشا کردن و مطالعه برای آنان لذتبخش می شود.
کودکان بزرگتر وقت کمی برای بازی دارند.انان برخی فعالیت ها را رها می سازند چون احساس می کنند که این فعالیت ها کودکانه و کسل کننده است.مثلا بچه های کودکستان بازی با مکعب های چوبی را رها می کنند، زیرا اشیایی از قبیل رنگ، گل رس، مداد رنگی، گچ، فعالیت های جالبتر و متنوع تری را به آنها عرضه می کنند.
زمای که کودک، دیگر نمی تواند خود را به جای شخصیت های گوناگون بگذارد،یازی های هیجان انگیز جذابیت خود را از دست می دهند.وقتی کودک دیگر نمی تواند اسباب بازی ها و عروسک های خود را جاندار فرض کند و اینکار به نظر همسالان او نیز کودکانه می آید،اسباب بازی ها و عروسک ها جذابیت خود را از دست می دهند.
کم شدن تعداد فعالیت های بازی ممکن است به علت نبودن همبازی نیز باشد.کودکانی که در جمع همسالان خود پذیرفته نمی شوند، مجبورند به تعداد محدودی بازی انفرادی اکتفا کنند.این بخصوص در مورد پسرها صدق می کند، زیرا بیشتر بازی های پسرانه به صورت دسته جمعی است.
تاثیر محیط: کودکان سراسر دنیا، بازی می کنند و محیط فقط در نوع بازی آنها تاثیر می گذارد. کودک امریکایی بازی می کند، اما ممکن است از بازی ((کلاغ پر)) چیزی نداند و لذتی هم نبرد.
فرهنگ هر جامعه در بازی تاثیر می گذارد و می توان گفت که بازی کودکان به نوعی نشان دهنده ی فرهنگ آن جامعه است.در مناطق محروم، به علت اینکه افراد از توانایی اقتصادی زیادی برای خرید وسایل و اسباب بازی برای کودکان برخوردار نیستند، آن دسته از بازی های سنتی را که نیاز چندانی به اسباب و ابزار ندارد به کودکان خود می آموزند.در این جوامع کودکان یاد می گیرند که برای خود اسباب بازی بسازند. این تولید و سازندگی بازی و فعالیت دلچسبی برای این قبیل کودکان می شود.
فضا و مکان و بطور کلی محیط بازی با نوع بازی تناسب دارد، بطوریکه فعالیت های بدنی معمولا در فضای باز و بازی های فکری در اتاق های منزل انجام می گیرد.
عوامل موثر در بازی بسیارند.از جمله ی انها می توان به نقش همبازی، اسباب بازی، البسه بازی، زمان، آزادی عمل کودک، تشویق والدین و تغذیه کودک نیز اشاره کرد.
منبع: احمدوند، محمدعلی، روان شناسی بازی، تهران، دانشگاه پیام نور، 1381
0
ارزشهای بازی در کودکان

بازی برای کودکان در حال رشد، ارزش های متعددی دارد. اغلب اوقات، والدین بازی را «اتلاف وقت» تلقی می کنند و از کودک می خواهند که به فعالیت های دیگر بپردازد. بدیهی است که اینگونه والدین کودکان خود را از بسیاری از موقعیت های یادگیری بسیاری که، برای رشد همه جانبه ی شخصیت آنها، ضروری است محروم می کنند.

به گفته ی میلی چامپ، بازی به کودک کمک می کند که به یک انسان تبدیل شود و برای رسیدن به انسانیت و کسب ویژگی های شخصیتی مطلوب، باید تعادلی بین بازی و کار کودک برقرار شود. وقتی که کودک از بازی کردن خسته می شود و می پرسد:«حالا چکار کنم؟»هنگام پرداختن به کار یا استراحت فرا رسیده است. از طرف دیگر، اگر از مطالعه یا کارهای منزل کسل شود، یا بازده کارش پایینتر از حد او باشد، آن وقت است که کودک به استراحت یا موقعیت بهتری برای بازی احتیاج دارد. بازی کمک های فراوانی به رشد و تکامل کودک می کند که از راههای دیگر نمی توان به این کمک ها دسترسی یافت.

ارزش جسمانی بازی

فعالیت هایی که کودک به عنوان بازی انجام می دهد در پرورش نیروی بدنی و حواس او تاثیر زیادی دارند. کودک می پرد، می دود، از پله ها بالا و پایین می رود، لی لی می کند، خم و راست می شود، نشست و برخاست می کند، دو چرخه سواری می کند، اسباب بازی ها را جا به جا می کند، طناب بازی می کند و... در تمام این فعالیت ها عضلات و اندامهای مختلف به کار می روند و تقویت می گردند.

از نظر حسی و حرکتی می توان گفت از طریق بازی حسهای بینایی، شنوایی و لامسه کودک پرورش می یابند. چشم و دست او از هماهنگی بیشتر و بهتری برخوردار می گردند و عضلات انگشتان ودست و پای او ورزیده می شوند.

معمولا کودکان سالم از نیروی زیادی برخوردارند که آن را در بازی مصرف می کنند. اگر نیروی اضافی کودک صرف نشود و به حالت سرکوب شده در جسم کودک ذخیره شود،در وی نا آرامی، عصبانیت،بدخلقی و پرخاشگری ایجاد می گردد.گرچه فواید جسمانی باری را می توان از طریق نرمش و ورزش نیز بدست آورد ولی از آنجا که ممکن است کودک با بی میلی و از روی اجبار به ورزش بپردازد،نفع احتمالی آن در مقابل تنش عاطفی وارد بر او ارزش چندانی نداشته باشد.

بسیاری از کودکان ضمن رشد و تکامل خود، از بازیهای پرتحرک به بازیهای کم تحرک روی می آورند و به بازیهای فکری می پردازند و از آنها لذت بیشتری می برند.

هارلوک معتقد است که تمایلات کودکان به بازی های پر تحرک یا کم تحرک تحت تاثیر عقاید والدین و اشخاصی که در زندگی آنها مهم اند و بچه های گروه های سنی بالا تر قرار می گیرد.

مارتین در این زمینه می نویسد: تمایل والدین به بازیها و فعالیتهای دیگر تاثیر زیادی در تمایل کودکان دارد. اگر والدین به ورزش و راهپیمایی در هوای آزاد متمایل باشند و فعالیت هایی از این نوع را ترجیح دهند باعث می شوند که کودک مهارتهای اساسی را در این زمینه به دست آورد و اگر والدین فعالیتهای فکری را تنها وسیله ی لذتبخش و مطلوب برای گذران اوقات فراغت بدانند و ورزش را خاص افراد غیر روشنفکر تلقی می کنند،ممکن است از ترغیب کودک برای پرداختن به بازیهای پرتحرک پرهیز کنند.در نتیجه، کودک به چنین بازیهایی بی علاقه می شود و برای تسلط کلی بر بدن و پرورش عضلات و اندام خود توفیقی بدست نیاورد.

در مرحله ی شیرخوارگی،بازیها و اسباب بازیها باعث می شوند که کودک در کاربرد دست و پای خود مهارت بیشتری بدست آورد و به رشد جسمانی خود کمک زیادی بکند.در این مرحله فعالیت اعضا و جوارح،همراه با بازیها، بطور محسوسی هماهنگ می شود.

به اعتقاد روان شناسان، بازی به کودک فرصت می دهد که توانایی های جسمانیش را در مقایسه با معیارهای خود و دیگران، آزمایش کند. کودکان، برای افزایش رشد هماهنگی حرکتی حداقل تمرین بدنی را لازم دارند و بسیاری از بازی هایی که مستلزم مهارت عضلانی اند این تمرین بدنی را تدارک می بینند.

بسیاری از بازی ها به این منظور طرح شده اند که به کودک اجازه دهند که قابلیت بدنی خود را برای ارضای شخصی بررسی کند. بازی های تعقیب یکدیگر، سرسره، دوچرخه سواری، الک دولک، هم متضمن رقابت با یکدیگرند و هم متضمن آزمایش توانایی های فردی.